تـــــــــــــ ر ـــــــــــــا یـــــــــــخ

تاریخ
تاریخ
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ

حضرت محمد(ص)

محمد بن عبداللّه[پانویس ۱] (زادهٔ بین ۵۶۷ تا ۵۷۳ م. در مکه – درگذشتهٔ ۶۳۲ میلادی در مدینه)[پانویس ۲] بنیان‌گذار و پیامبر اسلام و به اعتقاد مسلمانان، آخرین پیامبر در سلسلهٔ پیامبران الهی و تحویل‌دهندهٔ کتاب قرآن و تجدیدکننده آیین اصلی و تحریف‌نشدهٔ یکتاپرستی (دین حنیف) است. او هم‌چنین به عنوان یک سیاست‌مدار، رئیس دولت، بازرگان، فیلسوف، خطیب، قانون‌گذار، اصلاح‌گر، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی مذاهب، مأمور تعلیم فرمان‌های خدا به شمار می‌رود. محمد در فهرست صد نفره‌ای که از سوی مایکل اچ هارت تنظیم شده، به عنوان تأثیرگذارترین شخصیت تاریخ بشر انتخاب شده است.[۱]

وقایع مربوط به زندگانی محمد نسبت به دیگر پیامبران پیش از وی به صورت کامل‌تری در معرض قضاوت تاریخ قرار گرفته و راجع به او گزارش‌های فراوانی در متون تاریخی آمده، اگر چه مثل سایر شخصیت‌های تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمامی جزئیات زندگی‌اش روشن نیست و طی قرن‌ها بین موافقان و مخالفانش مورد مناقشه بوده‌است.[۲] او در حدود ۵۷۰ سال پس از میلاد، در مکه در سرزمین حجاز واقع در شبه جزیره عربستان به دنیا آمد. در دوران جوانی به بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار در ۲۵ سالگی ازدواج کرد. ناخشنود از روش زندگی مردم مکه، محمد گهگاه در غار حرا در یکی از کوه‌های اطراف آن دیار به تفکر و عبادت می‌پرداخت. به باور مسلمانان، محمد در همین مکان و در حدود ۴۰ سالگی از طرف خدا به پیامبری برگزیده شد و وحی بر او فروفرستاده شد. در نظر آنان، دعوت محمد همانند دعوت دیگر پیامبرانِ کیش یکتاپرستی مبنی بر این بود که خداوند (الله) یکتاست و تسلیم شدن برابر خدا راه رسیدن به اوست.

طی ۱۳ سال دعوت در مکه، تعداد اندکی به اسلام گرویدند که با مخالفت برخی قبیله‌های قریش روبه‌رو شدند و با آنان با خشونت رفتار می‌شد. محمد برای رهایی از آزار و اذیت‌ها به همراه پیروان خویش، در سالی که بعدها مبدأ تقویم هجری شمسی و قمری شد، به شهر یثرب (که بعدها مدینةالنبی نامیده شد)،هجرت کرد. او در مدینه توانست قبایل در حال جنگ را متحد کند و دولتی تأسیس کند. بین مسلمانان با قبایل مکه و هم پیمانان آنها جنگ درگرفت و سرانجام پس از هشت سال جنگ با مکه، محمد به همراه پیروانش که تا آن زمان به بیش از ده هزار نفر بالغ شده بودند، شهر زادگاهش را فتح کرد. بتدریج و بخصوص پس از فتح مکه بیشتر مردم شبه جزیره عربستان به اسلام گرویدند. محمد ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و درگذشت.

آیات یا نشانه‌های خداوند که به باور مسلمانان، به صورت وحی به محمد رسیده و تا هنگام درگذشتش توسط او اعلام می‌شد، قرآن را تشکیل می‌دهد و آنان تا به امروز این کتاب را به عنوان «کلام خدا» گرامی داشته‌اند. در کنار قرآن، زندگی محمد (سیره) و روایات گردآوری‌شده از او (سنت) نیز برای مسلمانان به عنوان منابع اصلی دین اسلام اهمیت دارد.

منابع برای تاریخ‌نگاری زندگی محمد

قرآن تاشکند یا مصحف عثمان مربوط به قرن هشتم احتمالاً اوائل قرن نهم میلادی که در عراق مدرن به خط کوفی نوشته شده و در ازبکستان نگهداری می‌شود. قرآن گرچه اشارات اندکی به زندگی محمد دارد، اما نزد پژوهشوران، نخستین و بهترین منبع برای شناخت محمد و ابعاد زندگی او محسوب می‌شود.[۳]

دربارهٔ زندگانی محمد، گزارش‌های فراوان و روشنی در متون تاریخی آمده‌است، ولی مانند هر شخصیت تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی او مشخص نیست.[۲] از این‌روی که محمد از تأثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ است، زندگانی، اعمال و افکار او طی قرن‌ها بین موافقان و مخالفانش مورد بحث بوده‌است و این سبب شده تا نگاشتن یک زندگی‌نامهٔ صریح از او دشوار باشد. برای این منظور هم فهم اسلامی از وی به عنوان یک پیامبر و هم فهم عقلانی دانشمندان غربی بر مبنایفلسفه‌های مدرن باید در نظر گرفته شود.[۲]

منابع دست اول شناخت زندگانی محمد عبارت است از قرآن، گفته‌های محمد در قالب حدیث و آنچه از کردار وی به صورت سنت ثبت شده است. همچنین زندگی‌نامه‌هایی تحت عنوان سیره نبوی در سده‌های ۸ و ۹ میلادی نگاشته شده است.[۲] قابل‌اطمینان‌ترین منبع برای بازسازی زندگی محمد، قرآن است.[۳] قرآن اشاراتی اندک[۴] و غیر منسجم[۵] دربارهٔ زندگی محمد دارد، اما در مواجهه با رخدادهای تاریخی متغیر روزگار محمد، تصویری باثبات و صریح از او به دست داده و دربرگیرندهٔ اطلاعات نهان فراوانی از زندگانی محمد است.[۳] قرآنی که هم‌اکنون در دسترس است، عموماً در محافل آکادمیک به عنوان همان کلام خارج‌شده از زبان محمد، در نظر گرفته می‌شود؛ زیرا تلاش‌ها برای یافتن آنچه متن دست‌نخورده و اولیهٔ قرآن، متنی که تفاوتی پراهمیت نسبت به متن امروزی قرآن داشته‌باشد، ناموفق بوده‌است.[۶]

برای کشف و فهم تاریخی رویدادهای زندگی محمد، در درجهٔ دوم، آثار تاریخی مورخان در قرن سوم و چهارم هجری در دنیای اسلام می‌باشد[۷] که شامل زندگی‌نامه‌های سنتی نوشته‌شده توسط مسلمانان و گفتارهای منسوب به اوست (سیره).[۸] قدیمی‌ترین زندگی‌نامه از محمد، نوشتهٔ ابن اسحاق با عنوان «زندگی رسول خدا» (نوشته‌شده در ۱۲۰ تا ۱۳۰ سال پس از درگذشت محمد) است که متن اصلی آن از بین رفته‌است،[۵] ولی بخش‌هایی از آن در آثار نوشته‌شده توسط تاریخ‌نگاران بعدی، ابن هشام و طبری به جای مانده‌است.[۴][۹] بسیاری اگرچه نه همهٔ محققین درستی و صحت این زندگی‌نامه‌های قدیمی را پذیرفته‌اند، با این وجود میزان صحت آن‌ها قابل تعیین نیست.[۴] در درجهٔ آخر اهمیت مجموعهٔ احادیث (شامل گزارش‌هایی از گفتارها و رفتارهای محمد) هستند که چندین قرن پس از درگذشت محمد نگاشته شده‌است و اکنون در دسترس‌اند[۱۰] که می‌توان به آن‌ها به عنوان آنچه که در حافظهٔ طولانی‌مدت جامعهٔ مسلمانان با انگیزهٔ تقلید و پیروی از محمد باقی‌مانده‌است، نگریست.[۱۱] به احادیث به عنوان منابع دقیق تاریخی، با احتیاط می‌نگرند.[۱۰] به تعبیر سید حسین نصر هرچند محققان پوزیتیوست، احادیث شفاهی روایت شده توسط مسلمان را معمولاً بی اعتبار می‌دانند، این احادیث نقشی اصلی را در فهم مسلمانان از محمد ایفا می‌کند.[۲]

تعداد اندکی از منابع نگاشته‌شده توسط غیرمسلمانان نیز موجود است که به گفتهٔ نیگوسیان وجود تاریخی محمد را تأیید کرده و برای تقویت صحت آنچه توسط مورخان مسلمان نوشته شده‌است، سودمندند.[۴]دسته دیگری از منابع، نوشته‌های مسیحی سده‌های میانه است که با شیوه جدلی محمد را به عنوان خارج از دین یا حتی ضدمسیح تصویر کرده است.[۲] به نوشته نصر، آثار محققان غربی مدرن که از سده ۱۸ به بعد تألیف شده است دسته دیگری از آثار است که رویکردی تاریخی تر به موضوع دارند، متأثر از مکاتب فلسفی و کلامی مدرن غرب هستند و پیامبری محمد را رد می‌کنند. این نوشته‌ها بیشتر بر جنبه‌ها و عوامل انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توجه دارند نه امور دینی، اعتقادی و روحانی. تنها در اواخر سده بیستم نویسندگان غربی روش‌های علمی مدرن غربی را با یکدلی نسبت به موضوع مطالعه تلفیق کردند و بخصوص به واقعیت‌های دینی و روحانی درگیر در مطالعه زندگی محمد توجه کردند.[۲]

از مهم‌ترین دشواری‌ها در نوشتن زندگی‌نامه محمد، نبود منابع کافی و ابهامات پیرامون عربستان پیش از اسلام است که امکان مطالعه تطبیقی و بررسی فضایی که اسلام به آن پاسخ می‌داد را سلب می‌کند. هیچ تاریخ‌نگاری برای شرح فضای سیاسی رایج و هیچ متن مقدسی برای شرح فضای دینی و هیچ طوماری برای شرح اختلافات فرقه‌ای، در پیش از اسلام، موجود نیست. به جای آن مقادیر متنابهی شعر وجود دارد که استفاده و بررسی صحت آن‌ها دشوار است.[۱۲]

نام‌ها و عناوین محم[ویرایش]

نام عربی «محمد»[پانویس ۳] به معنای «قابل ستایش» یا «ستوده»، که چهار بار در قرآن تکرار شده‌است،[۱۳] رایج‌ترین نام پیامبر اسلام است. وی همچنین به «الامین» (قابل اعتماد) معروف بود.[۱۴] محمد اسامی بسیار دیگری دارد، از جمله «اسامی مقدس» که به باور مسلمانان خداوند به او بخشیده و در موقعیت‌های متفاوت به آن نام‌ها خوانده شده‌است. از بین این نام‌ها، «احمد» (به معنای مورد ستایش‌ترین) به عنوان نام آسمانی و باطنی پیامبر، بیشتر مورد توجه‌است و باور دانشمندان اسلامی طی قرون متمادی بر این بوده‌است که وقتی عیسی از فرمانروایی فارقلیط (پاراکلتوس) در آینده سخن می‌راند، به احمد اشاره دارد.[۲]همچنین قرآن برای خطاب‌قراردادن پیامبر، از برخی دیگر از اسامی چون: نبی (پیامبر)، رسول (فرستاده)، طاها[پانویس ۴] (تطهیرکننده، پاک و راهنما)، یاسین[پانویس ۵] (مرد کمال)، مصطفی (برگزیده)، عبدالله (بندهٔ عالی خدا)، حبیب‌الله (محبوب خدا)، ذکرالله (یادآور خدا)، امین (مورد اعتماد)، سراج (روشنگر راه راست)، منیر (روشنگر جهان)، هدی (رهنمای حقیقت)، غیاث (یاری‌کننده)، بشیر (هشداردهنده)، نذیر (یادآور)، مذکر(تذکّردهنده)، شهید (گواه) و مبشر (حامل خبر خوش)، بهره می‌جوید. گاهی محمّد، با توجه به موقعیت او در هنگام وحی، با نام‌هایی مورد خطاب قرار گرفته‌است: به طور مثال او در قرآن در آیات ۷۳:۱ و ۷۴:۱، مزمّلو مدثر (به معنی «جامه به‌خود پیچیده») خوانده شده‌است.[۲][۱۵] هرچند قرآن در برخی آیات تفاوت قائل‌شدن بین پیامبران را منع می‌کند ولی در احزاب ۴۰، محمّد را «خاتم‌النبیین»[پانویس ۶] می‌خواند.[۱۶]

زندگی

خاستگاه[ویرایش]

موقعیت تقریبی بعضی از شهرهای معروف عربستان در زمان ظهور اسلام (شهرها با رنگ سفید نشان داده شده‌اند)
اطلاعات بیشتر: عربستان پیش از اسلام و دوران جاهلیت

بنابر منابع اسلامی، اسماعیل (پسر ابراهیم و هاجرکعبه را ساخت و کعبه پیش از پایه‌گذاری شهر مکه، ساخته شد. مکه به‌تدریج به مرکزی مهم برای کاروان‌های تجاری در عربستان و مرکز فعالیت‌های مذهبی و تجاری غربِ حجاز تبدیل شد. علاوه بر کعبه، بیش از ۳۰۰ بت هم وجود داشت و عرب‌ها هر ساله آن‌ها را زیارت می‌کردند و اعمالی چون چرخیدن گرد کعبه (طواف) و بوسیدن آن، قربانی‌کردن، و سنگ زدن به شیطان را انجام می‌دادند.[۱۷] به غیر از خدایان قبیله‌ای، بیش تر عرب‌ها اعتقاد به یک خدای مشترک برتر به نام «الله» داشتند؛ اما تشریفات مذهبی برای «الله» انجام نمی‌شد.[۱۸] هم چنین در قرآن صحبت از افرادی که «حنیف» بوده‌اند می‌رود. در قرآن حنیف اشاره به کسی دارد که از راهِ فطرت خود به دینِ طبیعی، که یکتاپرستی باشد رسیده‌است. ابراهیم به عنوان الگوی اصلی حنفا معرفی می‌شود که با بصیرت شخصی‌اش به یکتاپرستی رسیده‌است؛ چنان‌که آیین حنیف معادل دین ابراهیم تعریف می‌شود. مفسران قرآن می‌نویسند که پیش از اسلام حنیف به دو دسته افراد اطلاق می‌شد: عرب‌هایی که پیرو آیین ابراهیم بودند و بت پرستانی که تنها برخی از مراسم دینی مربوط به آیین ابراهیم مانند حج یاختنه را انجام می‌دادند. درستیِ تاریخی این گفته میان پژوهشگران غربی مورد اختلاف است. برخی اساساً گزارش‌های تاریخی مربوطه را رد کرده و آن‌ها را تعمیم دادن مفاهیم قرآنی به دوران پیش از اسلام می‌دانند، اما دیگران درستیِ تاریخی همگی یا برخی از آن گزارش‌ها را می‌پذیرند.[۱۹] مدرک دقیقی مبنی بر این که آیین حنیف پیش از یهودیت و مسیحیت در میان عرب‌ها وجود داشته در دسترس نیست،[۲۰] اگرچه نشانه‌های رمزآلودی از آن در شعرهای قدیمی عرب یافت می‌شود.[۱۹]

نسب

اطلاعات بیشتر: شجره‌نامه محمد

شجره‌نامهٔ محمد از دیدگاه تاریخی معلوم نیست و آنچه موجود است، داستان‌هایی بوده‌است که بعدها به وجود آمده‌است.[۳] پدر (عبدالله) و مادرش (آمنه) از خاندان بنی‌هاشم از قبیله قریش بودند. بنی‌هاشم از خاندان‌های برجسته و بااصل‌ونسب ولی فقیر در شهر مکه بود.[۳][۲۱]

تولد

اطلاعات بیشتر: عام‌الفیل

تاریخ دقیق تولد محمد نامعلوم است، ولی احتمالاً بین ۵۶۷ تا ۵۷۳ م. (۵۶ تا ۵۰ ق. ه) است که موردقبول‌ترین سال، ۵۷۱ میلادی (۵۲ ق. ه) است.[۲۲]

کودکی

یک نقاشی عثمانی از محمد در بدو تولد و مادرش آمنه که در حال نشان دادن وی به پدربزرگش عبدالمطلب و دیگر مکیان می‌باشد.
یک نقاشی که تولد محمد را ترسیم کرده‌است.

پیش از تولد محمد، عبدالله، پدرش، درگذشت.[۲] عبدالله بازرگانی بود که گاه با پدرش عبدالمطلب در امور تجاری همکاری می‌کرد.[۲۳] طبق روایات اسلامی، عبدالمطلب، پدربزرگ محمد و بزرگ‌خاندان قریش، محمد را پس از تولد طبق عادت مرسوم، به دایه‌ای به نام حلیمه بنی سعد سپرد. او ۲ سال در قبیله سعد بن بکر، شاخه‌ای از قبیله هوازن، نزد حلیمه بود (برخی از پژوهشگران غربی درستیِ تاریخی سپرده شدن محمد به حلیمه را رد کرده‌اند).[۲۴][۲۵] زمانی‌که آمنه، مادر محمد، به همراه محمد ۶ ساله و کنیزی به نام ام ایمن برای زیارت قبر شوهر و دیدار از خویشاوندانش راهی یثرب شد، در بازگشت در محلی به نام «ابواء» درگذشت.[۲۶] و پس از آن عبدالمطلب ۸۰ ساله، سرپرستی محمد را برعهده گرفت.[۲۷] هر چند محمد تحت سرپرستی عبدالمطلب (شخصی بانفوذ و رهبر مکه) قرار داشت؛ اما دوران یتیمی را با سختی‌های فراوان سپری کرد. یتیم بودن محمد از معدود موضوعات دربارهٔ زندگی محمد است که در قرآن بدان اشاره شده‌است:[۲۸] «آیا ما تو را یتیم نیافتیم؟».[پانویس ۷]

محمد در سن ۱۲ سالگی بحیرا را ملاقات می‌کند. (۵۸۲ میلادی)

در ۸ سالگی محمد، عبدالمطلب نیز درگذشت و ابوطالب، عموی محمد (که در آن هنگام نفوذ زیادی در مکه داشت) سرپرستی محمد را برعهده گرفت.[۲۹][۲۷] محمد در ۱۲ سالگی همراه ابوطالب با کاروانی به شام سفر کرد. در منابع اسلامی مانند سیره ابن اسحاق و طبری نقل شده‌است که در این سفر با بحیرا سرجیوس (یک راهب مسیحی) دیدار کرد و بشارت پیامبریش را از وی شنید.[۳۰]

داستان‌های بسیاری در منابع اولیه در مورد محمد از دوران کودکی تا زمان اعلام پیامبری موجود است که از دیدگاه تاریخی، قابل‌اطمینان نیستند؛ زیرا تصویر محمد در این داستان‌ها بسیار متفاوت با چهره‌ای است که قرآن از محمد ارائه می‌دهد و این داستان‌ها از دیدگاه تاریخی بیش تر برای بررسی چگونگی تلقی مسلمانان از پیامبر خود اهمیت دارند.[۳]

محمد در مکه

نوشتار اصلی: محمد در مکه
گاهشمار زندگی محمد در مکه
رویدادهای مهم در دوران زندگی محمد در مکه
۵۶۹ مرگ عبدالله (پدر)
۵۷۱-۵۷۰ تولد محمد
۵۷۶ مرگ آمنه (مادر)
۵۷۸ مرگ عبدالمطلب (پدربزرگ و سرپرست)
۵۸۳ سفر تجاری به شام
۵۹۵ ازدواج با خدیجه
۶۰۵ تولد فاطمه زهرا (روایت اهل سنت)
۶۱۰ بعثت و شروع نبوت
۶۱۳ دعوت عشیره و آغاز دعوت علنی و عمومی
۶۱۴ آغاز آزار مسلمانان توسط مردم مکه
۶۱۵ تولد فاطمه زهرا (روایت شیعه)
۶۱۵ هجرت گروهی از مسلمانان به حبشه
۶۱۶ آغاز محاصره بنی هاشم در شعب ابیطالب
۶۱۹ پایان محاصره بنی هاشم در شعب ابیطالب
۶۱۹ سال اندوه: وفات ابوطالب و خدیجه
۶۲۰ اسراء و معراج
۶۲۱ پیمان عقبه اول (بیعت النساء)
۶۲۲ پیمان عقبه دوم (بیعت الحرب)
۶۲۲ مهاجرت مسلمانان به یثرب

پیش از اعلام پیامبری

محمد در واقعه نصبحجرالاسودمینیاتور دستی ایرانی در کتاب جامع‌التواریخ رشیدالدین، حدود ۱۳۰۷ م. (۷۰۶ ه. ق) این مینیاتور قدیمی‌ترین نقاشی موجود است که چهره محمد را ترسیم کرده‌است و در حال حاضر در کتابخانه دانشگاه ادینبرو نگه داری می‌شود.[۳۱]
تصویری منتسب به محمد در دوران نوجوانی که در ایران رواج دارد. ریشه این نگاره عکسی است که بین سال‌های ۱۹۰۴ و ۱۹۰۶ از جوانی تونسیگرفته شده‌است.[۳۲]

محمد در دوران نوجوانی در جنگ‌های فجار شرکت کرد؛ اگرچه گزارش‌ها در جزئیات چگونگی شرکت او اختلاف نظر دارند.[۳۳] سن او در هنگام بروز این جنگ‌ها (که چندین سال طول کشید) ۱۴ تا ۲۸ سال بوده‌است.[۳۳]

پیمان حلف‌الفضول پس از جنگ‌های فجار در خانه «عبد الله بن جدعان» میان برخی از قبایل قریش منعقد شد تا به عدالت پایبند باشند و آن را برپا دارند و جمعاً از ستمدیدگانی که قبیله‌ای در مکه ندارند حمایت کنند و محمد نیز در حالی که بیست ساله بود در آن عضویت یافت. محمد آورنده اسلام که در جوانی‌اش خود عضو یکی از این پیمان‌ها بوده می‌گوید؛ عوض کردن آن را با هیچ چیز دیگر خوش ندارد و حتی در دوره اسلام هم حاضر به پذیرفتن دعوت به آن‌گونه عهدی‌است.[۳۴][۳۵]

محمد، گاه در حل اختلاف میان بزرگان شهر مداخله می‌کرد و راه‌کارهای عملی جهت حل‌وفصل اختلافات ارائه می‌کرده‌است.[۳۶] از سویی امانت‌داری و وفاداری نیز، از صفات برجسته محمد پیش از اسلام بوده‌است. تا جایی که گاه او را «محمد امین» می‌خواندند. محمد که مدت‌ها بود دیگر سرمایه‌ای برای بازرگانی نداشت، از سوی برخی سرمایه‌داران مکه، از جمله خدیجه، استخدام شد تا به‌نیابت از آنان به بازرگانی بپردازد. ارتباط کاری و تجاری محمد ۲۵ ساله و خدیجه که زنی بیوه و صاحب دو فرزند بود، به ازدواج انجامید و محمد از این وصلت دارای دو پسر (که در کودکی درگذشتند) و چهار دختر شد[۳۷] که بر اساس تمامی گزارش‌ها ازدواج موفقی بود.[۳۸]

با وجود این که در دوران جوانی محمد، بت‌پرستی در مکه مرسوم و معمول بود ولی محمد هرگز تفکرات بت‌پرستی نداشت و بت‌پرستی نکرد.[۳۹]

پس از اعلام پیامبری

غار حرا در کوه نور، جایی که مسلمانان باور دارند که محمد نخستین وحی را دریافت کرده‌است.

بنابر برخی روایت‌های اسلامی، محمد پیش از بعثت، هر سال چند هفته را در غار حرا به عبادت و تفکر می‌پرداخته‌است.[۴۰] زمانی که محمد چهل سال سن داشت، در یکی از شب‌های سال ۶۱۰. م (۱۳ ق. ه)، جبرییل بر محمد ظاهر شد و ۳ بار به او گفت: «إقرأ — بخوان!» و سپس این آیه‌ها را برایش خواند:[۴۱]

(به عربیإقرأ بِاسمِ رَبّک الّذی خَلَق. خَلَقَ الإنسانَ مِن عَلَق. إقرأ وربُّک الأکرَم، الَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم، عَلَّمَ الإنسانَ ما لَم یَعلَم.)

بخوان به نام پروردگارت که آفرید؛ که انسان را از خون بسته (علق) آفرید. بخوان که پروردگار بسیار بخشنده‌است، آن که با قلم آموزش داد. به انسان آموخت آنچه را که نمی‌دانست. سوره علق، آیه‌های ۱ تا ۵

به نوشته پیترز نخستین سورهٔ وحی‌شده به محمد نامعلوم است و می‌تواند سوره‌های دیگری نیز باشد.[۴۲]

دعوت علنی و مخالفت‌های قریش

بر پایهٔ روایت‌های اسلامی، خدیجه زن محمد نخستین کسی بود که به پیامبری او ایمان آورد. کمی بعد علی پسرعموی ده ساله محمد، ابوبکر دوست نزدیک او و پسرخوانده‌اش زید بن حارث نیز به خدیجه پیوستند و نخستین کسانی بودند که به محمد ایمان آوردند.[۴۳]

بنابر سیره ابن اسحاق، محمد تا سه سال دین تازهٔ خود را پنهانی تبلیغ می‌کرد.[۴۴] بر پایهٔ روایت‌های اسلامی هنگامی که آیه «و خاندان خویشاوندت را هشدار ده!»[شعراء ۲۱۴] فروفرستاده می‌شود، محمد، خویشاوندان نزدیکش در بنی‌هاشم شامل بنی عبدالمطلب ابن عبد مناف را که ۴۵ نفر می‌شدند، دعوت می‌کند[۴۵] و ایشان را پند و اندرز می‌دهد: «ای پسران عبدالمطلب!... خدا به من فرمان داده‌است تا شما را به سویش فرابخوانم. چه کسی از شما مرا در این امر یاری خواهد کرد و برادر، وصی و جانشین من خواهد بود؟» و فقط علی که ۱۳ سال داشت، پاسخ داد. سپس محمد گفت: «این [علی]، برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. به او گوش فرادهید و از او پیروی کنید.» پس از این دیدار برخی از زنان بنی‌هاشم نیز اسلام آوردند.[۴۶]

بر پایهٔ روایت‌های اسلامی هنگامی که محمد مطمئن شد ابوطالب در برابر بزرگان قریش از او پشتیبانی می‌کند، بالای کوه صفا رفت و مردم را فراخواند و سپس دربارهٔ توحید (یگانگی خداوند) و باور به الله، پیامبری و روز رستاخیز با آن‌ها سخن گفت.[۴۵][۴۷] مدتی بعد این آیه فروفرستاده می‌شود: «پس آنچه را بدان مأموری، آشکار کن و از مشرکان روی برتاب که ما شر ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد.»[حجر ۹۴][۴۴] پس از آن محمد آغاز به مبارزه با بت‌پرستی می‌کند.[۴۵]

در آغاز دعوت بیش‌تر اهل مکه محمد را نادیده گرفتند، شماری او را مسخره کرده و برخی هم پیرو او شدند. کسانی که به محمد ایمان آوردند را می‌توان به ۳ گروه اصلی دسته‌بندی کرد: برادران جوان و فرزندانِ بازرگانان بزرگ مکه، افرادی که موقعیت اجتماعی دست‌اولشان را در قبیله‌شان از دست داده بودند و نتوانسته بودند آن را دوباره به دست آورند، و نهایتاً افراد ضعیف در مکه، به ویژه خارجی‌ها.[۴۸][۴۹]

آغاز مخالفت‌ها با محمد، به گفتهٔ ابن سعد و ابن هشام پس از گفتن آیه‌هایی که در آن نیاکان بت‌پرست اهل مکه و پرستش بت‌ها محکوم شده بودند،[۵۰] و به گفتهٔ برخی دیگر از همان آغاز تبلیغ همگانی بود.[۱۹] افزایش شمار پیروان محمد باعث شد که او خطری برای قبیله‌های منطقه و حاکمان شهر بشود؛ زیرا ثروتشان به کعبه، کانون زندگی مذهبی مکه وابسته بود و محمد می‌خواست آن را برهم بزند. ردکردن مذهب سنتی مکه به ویژه برای قبیلهٔ خودش توهین‌آمیز بود؛ زیرا آن‌ها خود نگهبانان کعبه بودند.[۴۸] بازرگانان نیرومند مکه به قصد سازش، به محمد پیشنهاد دادند که اگر دست از تبلیغ بردارد به او اجازه ورود به حلقه درونی بازرگانان را بدهند و موقعیتش را با ازدواجی پر سود تثبیت کنند. محمد این پیشنهادها را نپذیرفت.[۴۸]

منابع تاریخی اسلامی مفصلاً آزار و اذیت محمد و یارانش را به ثبت می‌رساند.[۳] سمیه بنت خباب که به عنوان نخستین زن شهید اسلام شهرت دارد، بردهٔ ابوجهل[پانویس ۸] بود. او با نیزهٔ اربابش به این دلیل که نمی‌خواست از اسلام برگردد، کشته شد. بلال حبشی، یک مسلمان بردهٔ دیگر، به دست اربابش امیة بن خلف شکنجه می‌شد؛ امیه سنگی، سنگین روی سینهٔ بلال می‌گذاشت تا او را مجبور کند دست از اسلام بردارد.[۵۱] محمد شخصاً به جز فحاشی، از دیگر اشکال آزار و اذیت جسمانی در امان بود؛ زیرا تحت پشتیبانی قبیله بنی‌هاشم بود.[۵۲]

هجرت مسلمانان به حبشه و غرانیق
موقعیت جغرافیایی حبشه.

در سال ۶۱۵ میلادی (۸ ق. ه)، برخی از پیروان محمد به حبشه هجرت کردند و تحت پشتیبانی نَجاشی، پادشاه مسیحی حبشه، آن جا ساکن شدند.[۳]

ابن سعد به دو هجرت مجزا اشاره می‌کند. به گفته وی اکثر مهاجرین گروه اول پیش از هجرت مسلمانان به مدینه به مکه بازگشتند در حالی که گروه دوم در بازگشت مستقیماً به مدینه رفتند. ابن هشام و طبری اما از یک مهاجرت (از مکه به حبشه) سخن می‌گویند. این روایات مؤید این مسئله هستند که آزار و اذیت شدن مسلمانان در مکه نقش بزرگی در تصمیم محمد مبنی بر پیشنهاد مهاجرت به حبشه داشته است. گرچه مونتگومری وات نشان می‌دهد که سناریوی مهاجرت به حبشه خیلی پیچیده‌تر از آنی بوده است که در متون قدیمی تاریخی آمده. او نتیجه می‌گیرد که دلایلی همچون اشتغال به تجارت -جهت رقابت احتمالی با خانواده‌های تاجر مکه- و یا وجود نوعی تفرقه بین گروه‌هایی از تازه مسلمانان در مهاجرت به حبشه نقش داشته است. بر اساس‌نامه معروف عروه (مندرج در طبری) اکثر مهاجران پس از قویتر شدن اسلام -به دنبال اضافه شدن عمر و حمزه به مسلمانان- به شهر خود باز گشتند. در عین حال داستانی کاملاً متفاوت در مورد دلیل بازگشت مهاجران حبشه به مکه بیان شده است.[۵۳] این داستان که با نام «غرانیق» شناخته شده‌است در تاریخ طبری، تفسیر طبری، طبقات ابن سعد و اسباب التنزیل واقدی با سندهای مفرد نقل شده‌است.[۵۴] اما در سیره ابن هشام و (احتمالا) در سیره ابن اسحاق[۵۵] نقل نشده است. بر پایه این روایت، محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیه را که شیطان به وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه — که دختران الله خوانده می‌شدند — را پذیرفت، آن‌ها را ستایش کرد، و شفاعتشان را وارد دانست. اخبار این ماجرا به مسلمانانی که به حبشه هجرت کرده بودند رسیده و برخی از آن‌ها قصد بازگشت به مکه را کردند. این روایت‌ها ذکر می‌کنند که پس از فروآمدن جبرییل بر محمد و آگاه ساختن او، وی این آیه‌ها را پس گرفت. نوشته‌های دانشمندان اسلامی از قرن چهارم اسلامی به بعد شدیداً درستیِ تاریخی این روایت را زیر پرسش بردند.[۵۶]مونتگومری وات این حادثه را به اندازه‌ای شگفت‌انگیز می‌داند که نمی‌تواند آن را به عنوان اختراع محض بپذیرد. او به استناد قرآن (حج، آیه ۵۲) بر این باور است که دست کم در وحی در یک مورد شیطان چیزی به او افکند.[۵۷] در مقابل دانشنامه اسلام دلیل وات را ناکافی می‌داند و می‌نویسد "داستان [غرانیق] در شکل فعلی آن به گونه‌ای که توسط طبری، واقدی و ابن سعد نقل شده تحت عنوان واقعیت تاریخی به دلایل مختلف قابل پذیرش نیست."[پانویس ۹] این دانشنامه اما امکان وجود برخی حقایق تاریخی پشت این داستان را منتفی نمی‌داند.[۵۸]

تقریباً همگی مسلمانان سراسر سده‌ها، این داستان را ساختگی دانسته و رد می‌کردند. بیش تر مسلمانان دوران معاصر تا پیش از انتشار رمان جنجالی «آیات شیطانی»[پانویس ۱۰]در دهه ۱۹۸۰ میلادی به دست سلمان رشدی در این مورد، از این ماجرا آگاهی ای نداشتند.[۲]

سال‌های پایانی در مکه
کوه‌های طائف و جاده‌ای به سمت شهر طائف

در سال ۶۱۷ میلادی (۶ ق. ه)، رهبران مخزوم و بنو عبد شمس، دو خاندان مهم قریش، خاندان بنی هاشم (رقیب تجاریشان) را تحت محاصره اجتماعی و اقتصادی قرار دادند. به گفتهٔ آلفورد ولش در دانشنامه اسلام، ممکن است که آن بخش از داستان که در آن بنی هاشم مجبور شده به شهر خودشان(شعب ابیطالب) رفته و از تجارت و ازدواج با آن‌ها خودداری کند اغراق شده باشد و قرآن برخلاف سیره‌های پیامبر دربارهٔ این داستان سکوت کرده‌است.[۳] هدف این بود که بنی هاشم را تحت فشار قرار دهند تا دست از نگهبانی از جان محمد بردارد. این محاصره سه سال به طول انجامید اما در پایان شکست خورد زیرا هدفش را برآورده نمی‌کرد.[۵۹][۶۰]

در سال ۶۱۹ میلادی (۴ ق. ه) هم خدیجه همسر محمد و هم عمویش ابوطالب، درگذشتند. با درگذشت ابوطالب (که رهبری خاندان بنی هاشم را به دست داشت)، رهبری این خاندان به ابولهب که دشمن دیرینه محمد بود، سپرده شد. علاوه بر این اگرچه محمد در سال‌های پایانی هنوز پیروان اندکی به دست می‌آورد، اما در کل تلاش‌های او در مکه شکست خورده بودند. محمد برای یافتن یک پشتیبان و دعوت به اسلام، به طائف (از شهرهای معروف عربستان در نزدیکی مکه) رفت اما تلاش او با شکست روبه‌رو شد و مورد حمله و آزار مردم آن شهر نیز قرار گرفت.[۳][۵۹] بنابراین ناچار به بازگشت به مکه شد و با کمک یکی از اهالی مکه به نام «مطعم ابن عدی» و پشتیبانی قبیله بنی نوفل، امکان ورود دوباره او به زادگاهش در شرایطی امن، فراهم آمد.[۳][۵۹]

اسراء و معراج
نوشتار اصلی: معراج
محمد سوار بر بُراق، معراج در صفحه‌ای از یک نسخهٔ بوستان سعدیدر سال ۱۵۱۴ میلادی (نقاش: ناشناس، خوشنویس: سلطان محمد نورالله).

محمد در ۲ یا ۳ سال پیش از هجرت به مدینه،[۶۱] بر پایهٔ منابع اسلامی و به باور بیش‌تر مسلمانان، در یک شب به سفری به نام معراج، از مسجدالاقصی به آسمان رفت. مسلمانان در ۲۷ رجب «لیلةالاسراء و المعراج» را جشن می‎‎‎گیرند. بنا به نظر بیش‌تر مفسران قرآن، آیه‌های آغازین سوره اسراء به معراج اشاره دارند. روایت‌ها و حدیث‌ها نیز اطلاعات و داده‌هایی از معراج دراختیار می‎‎‎‎‎‎گذارند. معراج به طور گسترده‌ای در ادبیات عربی، ادبیات اندونزیایی، کشورهای غرب و شرق آفریقا و مینیاتورهای ایرانی (که به «معراج‌نامه» معروفند) به‎‎کار رفته‌است.[۶۲]

هجرت و زمینه‌های آن

نوشتار اصلی: هجرت محمد

بیعت عقبه اول و عقبه دوم

در عربستان افرادِ بسیاری به قصد بازرگانی و یا به جا آوردن حج به مکه سفر می‌کردند. محمد از این موقعیت استفاده کرد و بخت خود را برای یافتن خانه‌ای تازه برای خود و پیروانش آزمود. پس از چندین گفتگویِ ناموفق، در صحبت با شماری از اهالی یثرب (که بعدها مدینه خوانده شد) امیدی یافت.[۳] جمعیت عرب یثرب به این جهت که گروهی ازیهودیان در آن شهر زندگی می‌کردند، با یکتاپرستی تا اندازه‌ای آشنا بودند.[۳] گروهی از اهل یثرب که به مکه آمده بودند با محمد پیمانی بستند که به «پیمان عقبه اول» شهرت یافت.

محمد پس از پیمان اول مصعب بن عمیر را به یثرب فرستاد تا برای آن‌ها قرآن بخواند و اسلام را بیاموزد.[۶۳] این چنین در مدینه کسانی، تقریباً از همگی قبیله‌ها، به آیین اسلام گرویدند تا آن جا که در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینه برای حج و دیدار محمد به مکه آمدند. آن‌ها او را به صورت پنهانی و در شب دیدار کرده و با او پیمانی بستند که به «پیمان دوم عقبه»، یا «پیمان جنگ» شهرت یافت.[۶۴]

در پیمان عقبه دوم محمد پس از دعوت به اسلام، بیعتش با فرستادگان یثرب را مشروط به این کرد که آنان همان‌طور که از زنان و فرزندانشان پشتیبانی کنند، از او نیز پشتیبانی کنند. آنچه محمد به آنان گفت این بود: «خون من خون شماست، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید می‌جنگم و با آنکه دوستی کنید، در صلح و آرامش خواهم بود.» به همین دلیل بیعت دوم به «بیعة الحرب» مشهور گردید. در این بیعت ۷۳ مرد و زن حضور داشتند که دوازده تن از آنان از بزرگان مدینه بودند، نه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوس.[۶۳] پس از پیمان عقبه، محمد پیروانش در مکه را تشویق به مهاجرت به یثرب کرد. مانند واقعه هجرت به حبشه، قریش تلاش کرد تا از بیرون رفتن یاران محمد از مکه جلوگیری کند؛ اما این تلاش‌ها ناموفق بود و تقریباً همگی مسلمانان موفق به ترک مکه شدند.[۶۵]

هجرت به مدینه

هیاتی دربردارندهٔ دوازده تن از بزرگان خاندان‌های مهم مدینه، از محمد دعوت کردند تا به عنوان یک ناشناس (بیطرف؟) برای عرب‌ها و یهودیان که تا پیش از سال ۶۲۰ میلادی (۲ ق. ه) نزدیک به صد سال درگیرِ جنگ‌های داخلی بودند[۶۶] و کشت و کشتارهای پی در پی و عدم توافق در پرداخت خون‌بهای کشته‌شدگان داشتند، داوری کند؛ به ویژه پس از جنگ بُعاث که همگی قبیله‌های یثرب (مدینه) در آن شرکت داشتند، این امر را برای ایشان آشکار ساخته بود که مفهوم‌های قبیله‌ای مانند «قصاص» دیگر قابل انجام نیست مگر این که کسی صلاحیت‌دار در بخش‌های دارای اختلاف داوری کند.[۶۶] نمایندگان فرستاده شده از مدینه، از سوی خود و مردم شهر یثرب متعهد شدند تا محمد را در جامعه خویش بپذیرند و از او در برابر خطرهای جانی، مانند خود، نگهبانی کنند.[۳]

بر پایهٔ روایت‌های اسلامی، قریش از بیرون رفتن مسلمانان از مکه آگاه شد و برای کشتن محمد نقشه‌ای را به اجرا گذاشت. محمد به کمک علی که در بستر وی خوابید، کسانی که نگهبانش بودند را گمراه کرد و پنهانی به همراه ابوبکر از شهر بیرون رفت.[۶۷] به این سان در سال ۶۲۲ میلادی (۱ ه. ق) (برابر با سال سیزدهم پس از آغاز دعوت خود) محمد به مدینه، که یک واحه (آبادی) کشاورزیِ بزرگ بود، هجرت کرد و همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به مهاجران شهرت یافتند و مردم یثرب که پیامبر و مهاجران را یاری رسانده بودند، انصار نامیده شدند.[۳] بعدها (در زمان خلیفه دوم) این هجرت، مبدأی تاریخ مسلمانان شد. مدینه تا پیش از هجرت محمد «یثرب» نامیده می‌شد و پس از این هجرت «مدینةالنبی» یا به‌اختصار «مدینه» (برگرفته از مدینةالنبی یا المدینةالمنورة) خوانده شد.[۶۸]

محمد در مدینه

نوشتار اصلی: محمد در مدینه
[نهفتن]گاهشمار محمد در مدینه
آغاز.  ۶۲۲ مهاجرت به مدینه (هجرت محمد)
۶۲۳ آغاز حمله مسلمانان به کاروان‌ها «سریه»
۶۲۳ سریه الکدر
۶۲۴ نبرد بدر: مسلمانان به مکه‌ای‌ها حمله کردند
۶۲۴ نبرد السویق، غنیمت گرفتن مسلمانان از ابوسفان
۶۲۴ شکست و تبعید بنی‌قینقاع توسط مسلمانان
۶۲۴ حمله به ذی عمرو
۶۲۴ ترور خالد بن سفیان و ابو رافع بن ابی الحُقَیْق
۶۲۵ Battle of Uhud: مکیه‌ای‌ها مسلمانان را شکست می‌دهند
۶۲۵ تلفات سنگین گروهای بن عمرو و رجیع اعضامی از طرف محمد
۶۲۵ نبرد حمرا اسد، مسلمانان توانستند دشمنشان را بترسانند و از حمله منصرفشان کنند
۶۲۵ تبعید بنی نظیر توسط مسلمانان پس از نبرد بنی نظیر
۶۲۵ نبردهای نجد، بدر و دومه الجندل
۶۲۷ نبرد احزاب
۶۲۷ غزوه بنی‌قریظه، محاصره موفق بنی‌قریظه
۶۲۸ صلح حدیبیه، دسترسی به کعبه
۶۲۸ موفقیت مسلمانان در تصرف پناهگاه خیبر
۶۲۹ نخستین سفر حج
۶۲۹ حمله به امپراتوری روم شرقی و شکست مسلمانان: غزوه مؤته
۶۳۰ تصرف مکه توسط مسلمانان
۶۳۰ نبرد حنین، پیروزی مسلمانان
۶۳۰ نبرد طائف، در ماه شوال روی داد و مسلمانان پیروز شدند
۶۳۱ تسلط بر بیشتر شبه‌جزیره عربستان
۶۳۲ حمله به غسانیاننبرد تبوک
۶۳۲ آخرین حج محمد
۶۳۲ وفات در ۸ ژوئن


بنیان‌نهادن ساختار سیاسی اجتماعی نو

نوشتار اصلی: میثاق مدینه

برای حل شکایت‌های دراز مدت قبیله‌های گوناگونِ از هم، یکی از نخستین کارهای محمد در مدینه مکتوب‌کردن سندی بود که به «میثاق مدینه» شهرت یافت. این موافقت‌نامه، «فرمی از اتحاد یا فدراسیون» را میان ۸ قبیله مدینه و مهاجران مسلمان از مکه برقرار می‌کند که در آن حقوق و وظیفه‌های هر شهروند و چگونگی رابطه‌های میان گروه‌های گوناگون (دربردارندهٔ گروه مسلمانان و دیگر گروه‌ها به ویژه یهودیان و دیگر اهل کتاب) مشخص شده بود.[۶۶][۶۹] این پیمان مفهوم ساختار اجتماعی امت را به عنوان اجتماعی یکسان از مؤمنان تعریف می‌کند که دربردارندهٔ یهودیان نیز می‌شد؛ اما غیریکتاپرستان مدینه را دربرنمی گرفت.[۷۰][۷۱] پیمان مدینه به یهودیان مدینه در ازای وفاداری سیاسی به مسلمانان، حق استقلال فرهنگی و مذهبی می‌داد. ساختار اجتماعی که در قانون اساسی مدینه تعریف شده بود، امت، ظاهری مذهبی داشت اما ملاحظه‌های عملی نیز در آن انجام شده بود و به شکل گسترده‌ای قانون‌های قدیمی قبیله‌ای عرب‌ها را نگه می‌داشت.[۳] پیمان مدینه قبیله‌ها را مسئول رفتار اعضایشان می‌دانست.[۷۰]

پیکارها با مکه

اطلاعات بیشتر: محمد در مدینه#پیکارها با مکه

متعاقب مهاجرت مسلمانان به مدینه، اهالی مکه اموال آن‌ها را مصادره کردند.[۷۲] به دلیل اینکه مهاجرین در مدینه از نظر اقتصادی تحت فشار بودند و هیچ شغل خالی برای آن‌ها نبود که مشغول به کار شوند، آن‌ها جهت ارتزاق، شروع به یورش به کاروان‌های اهل مکه کردند. این حرکت باعث شروع جنگ مسلح بین اهل مکه و مدینه شد.[۷۳] محمد آیات ۳۹–۴۰ سوره حج را ایراد کرد که در آن‌ها اجازه استفاده از نیروی نظامی صادر می‌شود.[۷۴]

بعدها محمد تصمیم به حمله به یکی از کاروان‌های مکه گرفت، سپس اهل مکه سپاهی فراهم آوردند ولی شکست خوردند. (غزوه بدر) یک سال بعد قریش در جنگی مسلمانان را شکست داد و محمد زخمی شد ولی چون قریش خود را به اندازه کافی قوی نمی‌دید، تا مدینه پیشروی نکردند و عقب‌نشینی کردند. (غزوه احد) در آوریل ۶۲۷ میلادی (۵ ه. ق) قریش با ۱۰٬۰۰۰ تن به مدینه حمله کرد؛[۳۷] اما به سبب وجود خندق گرد مدینه، سپاه قریش پس از ۴۰ روز (به روایت دیگر دو هفته)[۳۷] ناامید شد و عقب‌نشینی کرد. (غزوه احزاب)[۷۵] در خلال این جنگ‌ها، بعلت همدستی سه قبیله از یهودیان با مشرکان با وجود تعهد قبلی مبنی بر عدم خیانت، بین مسلمانان و این سه قبیله اختلاف و درگیری پیش آمد. دو قبیله بنی‌قینقاع و بنی نضیر‎ تبعید و قبیله بنی قریظه حذف شد.[۷۶]

صلح حدیبیه

نوشتار اصلی: صلح حدیبیه
یک نقاشی که محمد و اصحاب او را در هنگام رفتن به مکه نشان می‌دهد. جبرئیل، میکاییل، اسرافیلو عزرائیل هم در تصویرند.

اگرچه محمد قبلاً آیاتی که دستور انجام حج را می‌دادند را تحویل داده بود (سوره بقره آیات ۱۹۶–۲۱۰)، مسلمانان آن را به خاطر دشمنی قریش انجام نداده بودند. در ماه شوال ۶۲۸ میلادی(۶ ه. ق)، محمد با ۱۴۰۰ تن از پیروانش جهت انجام عمره به سمت مکه رفتند.[۷۷] قریش با شنیدن نزدیک‌شدن مسلمان به مکه، ۲۰۰ سوار را فرستاد که آن‌ها را متوقف کنند. محمد با طی مسیر صعب‌العبورتری آن‌ها را دور زد و به حدیبیه، در حومه شهر مکه رسید.[۷۸][۷۹] مذاکرات با مکه شروع شد و فرستادگانی بین دو طرف ردوبدل شد. درنهایت پیمان صلحی به مدت ۱۰ سال بین دو طرف منعقد شد.[۷۹][۸۰] نتیجه قرارداد این بود که مکه، جامعه مسلمانان مدینه را از نظر سیاسی و مذهبی به رسمیت می‌شناخت.[۷۷] مفاد اصلی قرارداد این بود که طرفین دشمنی‌ها را کنار بگذارند، محمد سال بعد برای حج به مکه بیاید، اگر کسی از اهل مکه به مدینه رفت به مکه بازگردانده شود ولی نه بالعکس، و قبایل آزاد خواهند بود که با محمد یا با قریش در پیمان باشند.[۸۱]

سال‌های پایانی

نوشتار اصلی: محمد پس از فتح مکه

فتح مکه

نوشتار اصلی: فتح مکه
محمد پس از فتح مکهبلال حبشی، یک برده سیاه آزاد شده، را مأمور کرد که بر بام کعبه اذان بگوید. بلال اولین مؤذن اسلام است.

صلح حدیبیه تا ۲ سال پایدار بود.[۸۲][۸۳] فسخ شدن صلح حدیبیه از آنجا شروع می‌شود که محمد پیمان صلحی با یکی از زیرشاخه‌های قبیلهبنی‌خزاعه بسته بود.[۸۴] قبیله بنی‌خزاعه روابط دوستانه‌ای با محمد داشت در حالی که دشمنش قبیله بنی‌بکر با مکیان اتحاد داشت.[۸۲][۸۳]خاندانی از بنی‌بکر شبانه به بنی‌خزاعه یورش می‌برند و تعدادی از آن‌ها را می‌کشند.[۸۲][۸۳] اهل مکه متحدانشان (بنی‌بکر) را با فراهم کردن اسلحه کمک کرده بودند، و طبق برخی از منابع تعداد کمی از اهل مکه هم در جنگ شرکت کرده بودند.[۸۲] پس از این واقعه، محمد پیغامی به مکه فرستاد و در آن سه شرط را مشخص کرده بود و از اهل مکه می‌خواست یکی را بپذیرند. شروط این بود که اهالی مکه خون‌بهای کسانی که از قبیله بنی‌خزاعه کشته شده‌اند را بدهد، یا اتحادشان با بنی‌بکر را برهم بزنند، یا پیمان حدیبیه را منسوخ اعلام کنند.[۸۵]

پاسخ مکه این بود که آن‌ها فقط شرط آخر را می‌پذیرند.[۸۵] اما کمی بعد به اشتباه خود پی بردند و ابوسفیان را فرستادند که پیمان حدیبیه را احیا کند؛ ولی محمد درخواستشان را نپذیرفت و نیروهای خود را برای جنگ با مکه آماده کرد.[۸۶] در سال ۶۳۰ میلادی (۸ ه. ق) با نیروی بسیار زیادی که گفته می‌شود ۱۰٬۰۰۰ نفر بودند به سمت مکه حرکت کرد و با حداقل کشته کنترل مکه را به دست گرفت.[۸۷] محمّد بخشش عمومی برای تمامی رفتارهای گذشته و توهین‌ها به اهل مکه داد، به جز ده زن و مرد که او را مورد تمسخر قرار داده بودند و در شعرها و آوازهایشان به او ناسزا گفته بودند. او برخی از این افراد را نیز بعداً بخشید.[۸۸] اکثر اهل مکه مسلمان شدند و محمد متعاقباً نسبت به شکستن تمامی بت‌های درون کعبه و جز آن، اقدام کرد.[۸۹]

فتح عربستان

نوشتار‌های اصلی: جنگ حنین و جنگ تبوک
نقاشی مربوط به قرن هجدهم میلادی که محمد را در آسمان و در کنار فرشتگان ترسیم کرده‌است.

چندی پس از فتح مکه، محمد متوجهٔ تهدید نظامی از سوی قبایل هوازن که در حال جمع‌آوری لشکری بزرگ بودند شد. هوازن دشمنان قدیمی قریش بودند. قبیله ثقیف که در شهرطائف زندگی می‌کردند نیز به دلیل نزول وجه قریش، سیاستی ضد مکه‌ای اتخاذ کرده بودند.[۹۰] محمد هر دو این قبایل را در غزوه حنین شکست داد.[۳]

در همان سال، محمد به سمت تبوک، در شمال عربستان، لشکرکشی کرد. دلیل این امر شکست قبلی او در جنگ موته و همچنین گزارش‌هایی مبنی بر برخورد دشمنانه با مسلمین بود. اگرچه درگیری‌ای در تبوک رخ نداد، ولی برخی از شیخ‌های قبایل آن ناحیه خود را تابع او کردند. یک سال پس از جنگ تبوک، قبیلهٔ ثقیف نمایندگانی به مدینه فرستادند تا خود را تسلیم محمد کرده و اسلام را بپذیرند. خیلی از بادیه‌نشینان نیز جهت امن بودن از حملات محمد و همچنین بهره‌بردن از غنایم جنگی به اسلام گرویدند. البته بادیه‌نشینان آدابی مغایر با آداب اسلام داشتند و می‌خواستند که استقلال، کد اخلاقی و سنن اجدادی خود را حفظ کنند؛ بنابراین محمّد فقط از آن‌ها طلب پیمان نظامی و سیاسی کرد که بر اساس آن بادیه‌نشینان حاکمیت مدینه را پذیرفته، به مسلمانان یا متحدان آن‌ها حمله نمی‌کنند، و زکات، مالیات اسلامی، را پرداخت می‌کنند.[۹۱]

حجةالوداع

نوشتار‌های اصلی: حجةالوداع و غدیر خم
محمد در حجةالوداع اضافه کردن ماه‌های اضافی را ممنوع می‌کند (نتیجه اینکه هر سال دقیقاً ۱۲ ماه خواهد داشت)، نگاره‌ای از یک نسخه رونوشت عثمانی از کتاب «آثار الباقیه» (نگارنده:ابوریحان بیرونی) متعلق به قرن ۱۷ میلادی.

در پایان سال دهم (۶۳۲ میلادی) پس از هجرت، محمّد آخرین حج و اولین حج کامل را انجام داد[۹۲] و از این طریق تمام جزئیات مراسم حج را به پیروانش توضیح داد.[۳] طی این واقعه (حجةالوداع و تعلیم اعمال حج) رخ داد،[۳]

در بازگشت به مدینه و در بین راه، محمد به صورت ناگهانی به مدت سه روز در محلی به نام غدیر خم توقف کرد و با جمع‌کردن حجاج خطبه‌ای خواند و در آن جمله «هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست» را با بلندکردن دست علی در برابر جمعیت گفت. واژهٔ «مولا» در عربی به دو معنای «دوست» و «رهبر» است.[۹۳]

تفاسیر شیعه قرآن مائده ۳ را به انتصاب علی (به عنوان جانشین محمّد) در این قضیه نسبت می‌دهند.[۹۴] اهل سنت معتقدند که عده‌ای از تقسیم غنایم در اردوکشی به یمن که توسط علی انجام شده ناراضی بودند و محمد در پاسخ به آنها علی را دوست خویش معرفی کرد تا ناخشنودی آنان را فرونشاند.[۹۵]

مرگ

مسجد النبی، شهر مدینه. آرامگاه محمد در آن واقع شده‌است. (نقاشی متعلق به قرن نوزدهم م)
مینیاتوری که محمد را در بستر مرگ نمایش می‌دهد.

محمد چند ماه پس از حجةالوداع مریض شد و چند روزی از سردرد و ضعف رنج برد.[۹۶] در روز دوشنبه‌ای که محمد سخت بیمار بود (که در همان روز هم درگذشت) و نمی‌توانست از خانه بیرون رود، ابوبکر با مسلمانان نماز خواند.[۹۷] محمد سرانجام در روز دوشنبه ۲۸ صفر[۹۸] سال ۱۱ هجری برابر با ۸ ژوئن ۶۳۲، (برابر با ۷ خرداد سال ۱۱ خورشیدی[۹۹]) در ۶۳ سالگی درگذشت.[۹۶][۳۷] پس از مرگ محمد ابوبکر وارد مسجد شد و ابتدا آیه‌ای از قرآن را با این مضمون خواند:«محمد نیست مگر فرستاده‌ای که پیش از او فرستادگان آمده و رفتند؛ پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود به سوی گذشتگانتان بازخواهید گشت؟ و هر کس بازگردد به خدا آسیبی نمی‌زند و خدا سپاس‌گزاران را پاداش می‌دهد.»[آل‌عمران ۱۴۴] سپس گفت: «ای مردم، هر کس محمد را می‌پرستید، پس همانا محمد مرده‌است و هر کس خدای محمّد را می‌پرستید، بداند که او زنده‌ای است که هرگز نمی‌میرد.»[۹۶][۱۰۰] او را در منزل عایشه دفن کردند. مسجدی که بعدها به محل دفنش افزوده شد، به زیارتگاه مسلمانان تبدیل شد.[۱۰۱] نقل است که چون محمد درگذشت، اهل بیت شروع به گریه و زاری کردند. میان مردم اضطراب و تشویش به راه افتاد. برخی مانند عثمان پسر عفان از سخن گفتن باز ماندند و عده‌ای مانند عمر بن خطاب نیز مردن او را باور نداشتند.[۱۰۲][نیازمند منبع غیر اولیه]

پسایند

اطلاعات بیشتر: جانشینی محمد، خلافت راشدین
گستره قلمروی اسلامی     در زمان محمد (۶۲۲–۶۳۲)     در زمان خلافت راشدین (۶۳۲–۶۶۱)     در زمان بنی‌امیه (۶۶۱–۷۵۰)

محمد قبایل مختلف عرب را با ایجاد امت اسلامی در سال‌های آخر عمرش متحد ساخت. با درگذشت او، اختلافات راجع به جانشینی او در گرفت. عمر بن خطاب، یکی از صحابه مهم محمد، ابوبکر را به عنوان جانشین در سقیفه نامزد کرد و بقیه حمایت خود را افزودند و ابوبکر به عنوان اولین خلیفه مسلمین انتخاب شد.[۱۰۳] برخی از صحابه همچون علی و سلمان و ابوذر برای مدتی از بیعت با ابوبکر امتناع کردند.

فوری‌ترین کار ابوبکر رسیدگی به شورش‌های قبایل عرب در جنگ‌هایی که مورخین مسلمان بعدی نام «جنگ‌های ارتداد»[پانویس ۱۱] بر آن نهادند، بود. کار فوری دیگر لشکرکشی به سمت امپراتوری روم شرقی (بیزانس) به دلیل شکست پیشین مسلمانان بود.[۱۰۴] پس از ابوبکر، به ترتیب عمر بن خطاب، عثمان بن عفان و علی بن ابیطالب به خلافت رسیدند که به خلفای راشدین مشهورند. پس از آنان حکومت به بنی امیه و سپس بهبنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در آندلس، فاطمیان، حفصیان و مرینیان نیز خود را جانشین محمد می‌دانستند. سلاطین عثمانی هیچ‌گاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴ خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند.[۱۰۵]

میراث

اصلاحات

نوشتار اصلی: اصلاحات در صدر اسلام

به گفتهٔ مورخ ویلیام مونتگمری وات، برای محمد مذهب موضوعی شخصی و انفرادی نبود بلکه «پاسخ کلی شخصیت او به وضعیتی بود که او خود را در آن می‌یافت. او نه تنها به جنبه‌های مذهبی و نظری شرایط موجود، بلکه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی، و فشارهای سیاسی که بر مکه در زمان او حاکم بود، پاسخ می‌داد.»[۱۰۶] به گفتهٔ برنارد لوئیس، دو روایت سیاسی مهم در اسلام موجود است: در اولی به محمد به عنوان زمامدار در مدینه نگاه شده و در دیگری به او به عنوان یک شورشگر در مکه. لوئیس اسلام را نوعی انقلاب می‌داند که جوامعی که به آن‌ها وارد شد را تا حد زیادی تغییر داد.[۱۰۷]

مورخانی مانند وات، رابینسون و اسپوزیتو، توافق نظر دارند که اصلاحات اجتماعی اسلام جامعه عرب موجود را در حوزه‌هایی هم‌چون امنیت اجتماعی، ساختار خانواده، برده‌داری، حقوق زنان، کودکان و اقلیت‌های قومی بهبود بخشید.[۱۰۷][۱۰۸] به گفتهٔ لوئیس، «اسلام از همان ابتدا اختلافات طبقاتی و مزیت‌های طبقه اشرافی را رد کرد و روشی را برگزید که در آن ورود به شغل‌های مختلف برای افراد مستعد باز بود.»[۱۰۷]

سنت

سنت حاوی اعمال و گفته‌هایی است که به محمد نسبت داده شده و از مسائلی مانند عقاید و آداب مذهبی، بهداشت شخصی و دفن مردگان گرفته تا سؤالات فلسفی مانند عشق میان انسان‌ها و خدا را شامل می‌شود. مسلمانان به محمد به عنوان الگو می‌نگرند[پانویس ۱۲] و سنت او تأثیر زیادی در فرهنگ اسلامی گذاشته‌است. بسیاری از آداب مذهبی مانند نماز روزانه، روزه، حج سالیانه در سنت یافت می‌شود ولی در ظاهر قرآن یافت نمی‌شوند.[۲]

همسران و فرزندان

همسران

زندگی محمد معمولاً به دو دوره تقسیم می‌شود: قبل از هجرت در مکه، و پس از هجرت. گفته می‌شود محمد سیزده زن یا کنیز داشته‌است (نسبت به وضعیت برخی به عنوان زن یا کنیز توافق وجود ندارد)[۱۰۹][۱۱۰] در هنگام درگذشت محمد، نه نفر از همسرانش در قید حیات بودند.[۱۱۰] ازدواج‌های محمد با اهداف گوناگونی انجام می‌شد: بعضی تصمیم شخصی، بعضی به دلیل بیوه‌بودن زن، و بعضی به دلایل سیاسی، مانند ایجاد و یا حفظ اتحاد قبیله‌ها.[۱۱۱]

یکی از اشکال‌هایی که در غرب به پیامبر اسلام گرفته می‌شد تعدد زوجات او بوده‌است که آن را ناشی از شهوت‌پرستی می‌دانستند که از پیامبر الهی به دور است.[۱۱۲][۱۱۳] مسلمانان با نگرشی تاریخی و عقلانی، تمام ازدواج‌های او را در آن فضای تاریخی ارزیابی و توجیه می‌کنند.[۱۱۳] به گفتهٔ برخی منابع، در فرهنگ عربستان دوران محمد، ازدواج فقط یک تصمیم شخصی برای اهداف شخصی نبود، بلکه عموماً وابسته به نیازهای درون قبیله‌ای یا بین قبیله‌ای جهت تشکیل متحدین بود.[۱۱۴] به عقیده جان اسپوزیتو، ازدواج مجدد برای بیوه‌ها در فرهنگ عرب که بر روی باکره‌بودن دختر تأکید می‌کرد، مشکل بود.[۱۱۲]

در سن ۲۵ سالگی محمد با خدیجه که سنی بین ۴۰ تا ۴۵ سال داشت،[۱۱۱] ازدواج کرد. این ازدواج، زندگی مشترک موفقی بود که ۲۵ سال دوام یافت.[۱۱۵]محمّد از طرق مختلف بر خدیجه تکیه می‌کرد و تا زمانی که او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد.[۱۱۶]

خدیجه در ۶۵ سالگی درگذشت. چندی پس از مرگ خدیجه خوله بنت حکیم به محمد پیشنهادکرد که با سوده و یا با عایشه ازدواج کند. گفته شده که محمد از خوله خواست که مقدمات ازدواج او با هر دو را فراهم کند. عایشه در آن زمان در نامزدی پسری از مشرکان به نام جبیر بن مطعم بود،[۱۱۷][۱۱۸] اما ابوبکر نامزدی او را به هم زد تا با محمد ازدواج کند.[۱۱۹] گرچه برخی منابع اولیه عایشه را هنگام ازدواج با محمد کودک ذکرکرده‌اند، اما بررسی‌های تاریخی امروزی با این روایات ناسازگار است، و در بررسی منابع معتبر، عایشه هنگام ازدواج زنی جوان در حدود ۲۰ سالگی بوده‌است.[۱۲۰] سوده نیز بیوه‌ای ۳۵ ساله بود.

حفصه دختر عمر بن خطاب بود که شوهر اولش در جنگ بدر کشته شد. پس از بیوه‌شدن حفصهٔ ۲۰ ساله که ۳۵ سال از محمد کوچک‌تر بود، محمد وی را به عقد خود در آورد.

زینب بنت خزیمه (ام‌المساکین) بیوه عبیده بود و کمی پس از ازدواج با محمد در ۳۱ سالگی درگذشت.

ام سلمه بیوه ابوسلمه بود.

زینب بنت جحش زن طلاق‌گرفتهٔ زید (فرزندخواندهٔ محمد) بود.

جویریه دختر رئیس قبیله بنی‌مصطلق بود.

ام حبیبه بیوه عبید و دختر ابوسفیان (رهبر اهالی مکه و مخالف پیامبر) بود و از طریق شخص سومی با محمد ازدواج کرد.

صفیه از اسیران یهودی در جنگ خیبر بود که شوهرش پس از جنگ خیبر اعدام شده بود. ازدواج صفیه با محمد به زودی — یا در خیبر و یا در مسیر بازگشت به مدینه — صورت پذیرفت.[۱۲۱]

میمونه نیز بیوه بود و در ۵۱ سالگی با محمد ازدواج کرد.

ماریه را فرمانروای مصر به محمد هدیه داده بود و کنیز محمد بود.[۱۱۱]

ریحانه بانوی یهودی اسیرشده‌ای از قبیله بنی‌قریظه بود که سیره‌نویسان در مورد همسر یا کنیز بودنش اختلاف نظر دارند.[۱۲۲] ریحانه که سهم محمد از غنائم بنی‌قریظه بود هنگامی که به نکاح یا کنیزی محمد (۵۸ ساله) در آمد ۲۰ سال داشت.

فرزندان

خدیجه چهار دختر (ام کلثوم، رقیه، زینب، فاطمه) و دو یا سه پسر (قاسم، عبدالله یا طاهر) برای محمد آورد که دو پسر او در کودکی درگذشتند. دو دختر اول با عثمان و فاطمه با علی ازدواج کردند. ام‌کلثوم و رقیه پیش از محمد درگذشتند. ماریه نیز پسری به نام ابراهیم آورد که در دو سالگی درگذشت.[۱۱۱]

دامادها

عتبه و عتیبه فرزندان ابولهب، عثمان بن عفان، علی ابن ابیطالب و ابوالعاص بن ربیع، دامادهای پیامبر اسلام بوده‌اند.

دیدگاه‌ها

در فرهنگ اسلامی

ورودی کاخ توپ‌قاپی در استانبول، تفکر مسلمانان را دربارهٔ نقش محمد نشان می‌دهد — «خدایی جز خداوند یگانه نیست و محمد فرستاده اوست»

برخلاف ادیان مسیحیت و بودایی، که عمده هنرهای مذهبی آنان شمایلی[پانویس ۱۳] است، هنرهای اسلامی به طور اکید، غیر شمایلی[پانویس ۱۴] بوده و مسلمانان از به تصویر کشیدن خداوند و محمد، منع شده‌اند. اما این بدان معنا نیست که محمد در هنرهای اسلامی به اشکال دیگری حضور ندارد، اسامی او، به خصوص نام «محمد»، به صورت خوشنویسی در همه‌جای دنیای اسلام و به‌خصوص در مساجد باشکوه امپراتوری عثمانی، به‌چشم می‌خورد. همچنین مینیاتورهای پارسی، ترکی و مغولی بسیاری با سبکهای خاص، وجود دارد که پیکر محمد در آن‌ها ترسیم گشته اما صورت او اغلب مخفی یا محو و در هاله‌ای از نور ترسیم گردیده‌است.[۲]

به صورت تاریخی میان مسلمانان اختلاف نظر در مورد انجام گناه کبیره یا صغیره توسط محمد، ماهیت آن در صورت پذیرش خطاپذیری، در دوران قبل و یا بعد از تبلیغش وجود داشته‌است. به عنوان مثال حنبلیها معتقد بوده‌اند که محمد تنها عصمت در انتقال وحی داشته ولی خود از گناه مصون نبوده‌است.[۱۲۳] متکلمان شیعه هشام بن حکم، شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی نظرات مختلفی دربارهٔ جزئیات عصمت پیامبران داشته‌اند (عصمت در تشیع را ببینید). دیدگاه رسمی شیعیان امروزی دیدگاه سید مرتضیاست.[۱۲۳] پال والکر، مورخ غربی، معتقد است که «قرائت لفظی» از متن قرآن (مثلاً فتح ۲) و احادیث آزادانه به محمد گناه و خطا نسبت می‌دهد و همچنین معتقد است که مسلمانان اولیه نیز ظاهراً چنین برداشتی داشته‌اند. والکر معتقد است که دیدگاه خطاناپذیر بودن محمد، ابتدا توسط شیعیان به محمد نسبت داده شده است.[۱۲۴]

در دین اسلام

محمد در باورهای اسلامی مقدس‌ترین و واجب‌الاحترام‌ترین شخصیت در تاریخ اسلام به شمار می‌رود.[۱۲۵][نیازمند منبع]


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۸
سامان خانجانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی