خط فارسی
خط فارسی یا الفبای فارسی، خط یا دبیرهای است که از آن برای نوشتن زبان فارسی استفاده میشود. این خط در واقع مادر خط عربی است. از خط فارسی پس از ورود اسلام به ایران برای نگاشتن زبان فارسی استفاده شد، گرچه از تاریخ دقیق آغاز استفاده از این خط اطلاعی در دست نیست. قدیمیترین نوشتههایی که به زبان فارسی نو یا گویشهای بسیار نزدیک به آن وجود دارند به خطی غیر از خط فارسی نیز نگاشته شدهاند.
خط فارسی در کشورهای ایران و افغانستان و پاکستان خط رسمی است و در پی تغییر خط در تاجیکستان از سال ۱۳۰۷ (۱۹۲۸ میلادی) به لاتین و بعدسیریلیک، خط فارسی در این کشور کنار گذاشته شد. امروزه در تاجیکستان خط فارسی را خط نیاکان (به فارسی تاجیکی: xатти ниёгон) مینامند و کوششهایی برای بازگشت به این خط در این کشور وجود دارد. باید توجه داشت که در کشورهای عربی فقط به خط تعلیق ونستعلیق خط فارسی یا الخط الفارسی میگویند آنها خطوط نوشتاری زبان عربی را به انواع مختلقی تقسیم کردهاند که یکی از انواع آن را خط فارسی مینامند. بنا بر این باید بین الفبای نگارشی فارسی که با انواع مختلف قلم و خوش نویسیها نوشته می شودو یکی از آنهاقلم و یا شیوه خوش نویسی نست یا تعلیق است و خط فارسی شهرت دارد تفاوت قایل شد.[۱]
الفبای خط فارسی
اساس الفبای فارسی با الفبای خط عربی یکی است، اما الفبای فارسی دارای ویژگیهایی است که آن را از خطوط عربی متمایز میسازد. چهار حرف «چ. پ، گ. ژ» مختص الفبای فارسی هستند چرا که واجهای مشابه آنها در عربی استاندارد وجود ندارد. علاوه بر این شکل بعضی از نویسههای خط فارسی با نویسهٔ عربی آنها تفاوت میکند. مثلاً «ک» فارسی در حالت پایانی یا تنها با سرکش نوشته میشود در حالی که «ک» عربی در این دو حالت بدون سرکش است و یا حرف «ی» در عربی با دو نقطه در زیر آن «ی» همراهاست. تفاوتهای جزئی دیگری هم وجود دارد.
در الفبای فارسی و عربی بعضی مصوتها معمولاً نوشته نمیشوند که این مسأله ممکن است موجب بروز ابهاماتی در فهم کلمه یا جمله شود. برای اکثر این مصوتها علائم اختیاریای به این الفبا اضافه میشود که معروفترین آنها فتحه یا زبر (ـَ)، کسره یا زیر (ـِ) و ضمه یا پیش (ـُ) هستند.
تاریخچه خط فارسی
در خصوص تاریخچه خط دیدگاههای فراوانی وجود دارد. علمای قدیم دیدگاههایی دارند که امروزه در مورد درستی آن تردید وجود دارد. دانشمندان امروزی از خاورشناسان و پژوهشگران برآنند که خط کوفی یا عربی از خط نبطی گرفته شدهاست که در شبه جزیرهٔ طورسینا منتشر بودهاست. قدیم ترین سندی که به دست آمدهاست کتیبهٔ معروف به «نقش نماره» است که تاریخ آن ۳۲۸ بعد از میلاد است، دومین سند، کتیبهٔ معروف به «نقش زبد» است متعلق به ۵۱۱ بعد از میلاد و سند سوم، کتیبهٔ «نقش حران» است که تاریخش ۵۶۸ بعد از مسیح میباشد. خط نبطی در صحرای سوریه در منطقهٔ دولت «بنی غسان» بین تجار متبادل گردیده و تغییرات یافته و به وسیلهٔ تجار به مراکز تجاری و فکری حجاز منتقل شده و منتشر گردیدهاست. بعید هم نیست که در این تغییرات مردم حیره و اتباع دولت «آل منذر» که با مکه و مدینه روابط تجارتی داشتهاند نیز سهیم باشند. بعضی معتقدند که اعراب خط نبطی را از «حوران» در اثناء مسافرات خود به شام و به وسیلهٔ تجار آموختهاند. خط عربی یا خط اسلامی از خط نبطی و خط نبطی از خط آرامی مأخوذ است و یمنیها هم مستقیماً خط مُسند را از آرامیان گرفتهاند. خطی که در قدیم ترین اسناد عربی دیده میشود مانند نقش زبد، نقش حران و سنگ قبر عبدالرحمن بن جبر مورخهٔ ۳۱ هجری، که در مصر کشف شدهاست مبداء دو خط اسلامی کوفی و نسخ است، چیزی که از آثار اسلامی به دست میآید آن است که خط کوفی زودتر مشق شده و اصلاح گردیده و در آن استادانی پیدا شدهاند و این خط به واسطه اینکه حروفش بهتر از حروف نسخ (که آن روزها تا دیری هر دو بی نقطه و اعراب نوشته میشدند) بود، یعنی حروف متشابهه کمتر داشت، خاص نوشتن قرآن، کتیبهها و کتب علمی قرار گرفت، همچنان که نسطوریان و سریانیان خط سریانی و سطرنجیلی را و عبریان خط مُرَبّع را مخصوص کتب مقدس دینی و کتابهای علمی قرار داده بودند و خط نسخ برای مکاتبات خصوصی و رفع حوایج عادی به کار میرفتهاست.(شاه شاعران محمد تقی بهار) تاریخ دقیق نگارش زبان فارسی به خط امروزی پیدا نیست.
ایرانیان در سدههای نخستین اسلامی به خطهای مانوی و پهلوی مینوشتند. در همین حال ایرانیان مسلمان نظیر یزید فارسی تلاش کردند شیوه نوشتن قرآن را که به خط نبطی بود و در آن ابهامات زیادی بود بهبود بخشند. در خط سریانی یا کوفی حروف بدون نقطه نوشته میشدند و مصوتهای کوتاه و برخی مصوتهای بلند مانند «ا» نوشته نمیشد. از آن رو که قرآن به زبان عربی بود، عربها در خواندن آن مشکلی نداشتند، ولی ایرانیان نمیتوانستند آن را بخوانند؛ ازاینرو ایرانیان با ذوق و سلیقه خود و با نیم نگاهی به خط پهلوی و خط اوستایی، نقش مهمی را در تکامل خط نوشتاری قرآن و در واقع خط عربی بازی کردند.[۱]
اگر چه خط کنونی فارسی از عربها (خط اسلامی یا کوفی که برگرفته ازنبطی و سریانی است) وام گرفته شده، با وجود این میتوان ادعا کرد که خط اسلامی، خطی است که ایرانیان در شکلگیری آن سهم عمدهای داشتهاند. از آن گذشته بعدها ایرانیان براساس نیازهای زبانی خود الفبای فارسی را پدید آوردند و از سده سوم هجری به علت رواج نامهنگاریهای دیوانی، کمکم خطهای مانوی و پهلوی، جای خود را بهالفبای فارسی دادند.[۲]
خطی که امروز زبان فارسی با آن نوشته میشود یا در هند و پاکستان متداول و مرسوم است و در سابق در کشور عثمانی نیز رواج داشتهاست، را نبایدخط عربی دانست؛ بلکه این خط که ابتدا از «انبار» به نجد عربستان رفته یکی از خطوط متداول سریانی و نبطی بوده که با تحولاتی برای نوشتن زبان عربی به کار رفتهاست.
ترتیبِ الفبای فارسی در آغاز به صورت ابجد بودهاست و بسیاری از خطهای دیگر، از جمله خط لاتین هم که برآمده و برگرفته از خطوط کهن سامی هستند، هنوز بر همان ردیف «ابجد» و «هوز» استوارند. تغییر شکل الفبای فارسی به صورت کنونی، پس از آن روی داد که شعوبیه ایرانی برای تسهیل در فراگیری الفبا، کوشیدند حروف همسان از نظر صورت و ردیف صوتی را در کنار هم قرار دادند تا برای نوآموزان، فراگیری آن آسان باشد و نامش را الفبای «پیرآموز» گذاشتند.[نیازمند منبع] اولین کسی که خط را از کوفی به خط نسخ و اعراب دار و نقطه دار تبدیل کرد ابن مقله ابن موگلای شیرازی بود
زبان فارسی نو به خطهای دیگر
فارسی به خط عبری
کهنترین نوشتهٔ بهدستامده از زبان فارسی نو به خط عبری کتابت شدهاست. نمونههای بسیار کهن دیگری هم از نوشتههای متعلق به یهودیان فارسی زبان به دست آمدهاست که دارای مختصات گویشی خاص خود است. برای نمونه چند خط سندی که احتمالاً متعلق به قرن پنجم هجریاست ذکر میشود. ابتدا صورت مکتوب آن با تغییر الفبا از عبری به فارسی و سپس صورت استاندارد فارسی امروزی آن ذکر میشود:[۳]
- اگرت پُرسد کو از چی بیشناسی کو نبیای بود
- عالم را ونبی پَ چی کار ابایست تو
- پسوه دِه کو نبی بود عالم را چی عالم
- را از نبی نی بزیرد...
به فارسی کلاسیک:
- اگرت پرسد که از چه بشناسی که نبیای بُوَد
- عالم را و نبی به چه کار بایست [= برای چه کاری لازم است] تو
- پاسخ ده که نبی بُوَد عالم را [= نبی برای عالم بود] چه [= به این دلیل که]
- عالم را از نبی نه گزیرست. [عالم را از نبی گزیری نیست]
- و دیگر موارد
خوشنویسی
خط فارسی به شیوههای گوناگونی نگاشته میشود که برخی با سایر کشورهای اسلامی مشترک و برخی برخاسته از ذوق هنری خود ایرانیان است که از مشهورترین آنها میتوان به خط تعلیق، خط نستعلیق و خط شکستهنستعلیق اشاره کرد. خط نستعلیق افزون بر ایران در سایر کشورها هم طرفدارانی دارد و بهدلیل ظرافت و زیبایی به «عروس خطوط اسلامی» شهرت پیدا کردهاست.
- کشورهای عربی خطهای زیر را عربی میدانند اما بعضی از این خطوط در حوزه ایرانی و هندی رایج شده است.
- جازة (توقیع، ریاسی)
- اصفهانی
- أندلسی
- بصری
- بهاری · بیضاوی · بیهقی · تاج (تاجی) · ترکستانی · تونسی · ثلث · ثلث جلی · جزائری · جلیل · حجازی · دیوانی (سلطانی) · دیوانی جلی · رقاع · رقعة · ریحان (ریحانی) · سنبلی · سودانی (تمبکتی) · شامی (سوری) ·
- شکستة (شکستة تعلیق) ·
- شکستة نستعلیق · طغراء (طغری) · طومار · طباعة عربی · غبار ·
- فارسی (تعلیق) · فاسی · قیروانی · کوفی · محقق · مدنی · مشق · مصحفی (مصاحف) · مصری · مغربی · مکی · مهدیة · نیریزی ·
- نستعلیق · نستعلیق هندی · نسخ (نسخی)
در اوایل قرن چهارم سال ۳۱۰ هجری قمری ابن مقله شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط ششگانه یا اقلام سته معروف شدند که عبارتند از: محقق، ریحان، ثلث،نسخ، رقاع و توقیع. که وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در هر کدام میباشد. همچنین او برای این خطوط قواعدی وضع کرد که بهاصول دوازدهگانه خوشنویسی معروفند و عبارتند از: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازی، نزول مجازی، اصول، صفا و شأن.[۴]
منبع:ویکی پدیا